قطعه آوازی بهمراهی نی استاد پدیدار
بنام خدا
قطعه آوازی ذیل با صدای مهدی و همراهی نی استاد رضا پدیدار در سال 1380 اجرا گردیده است
----------------------------------------------------------------------------------------------------
------------------------------------------------------------------------------------------------------
تصنیف سیمین بری با اجرای جدید و بیاد استاد شیبانی
بنام خدا
تصنیف سیمین بری با اجرای جدید و بیاد استاد جمشید شیبانی
جمشید شیبانی، آهنگساز، ترانه سرا، هنرپیشه ، پیش پرده خوان وخواننده قدیمی که بدعت گزار موسیقی پاپ در ایران نیز محسوب می شد در بیمارستانی در شهر تارزانا در لس آنجلس درگذشت.
جمشید شیبانی در سال ١٣٠١ در تهران و در خانواده ای هنرمند به دنیا آمد. او نوهی دختری میرزا عبدالله، پدر موسیقی ایران است و پدرش عنایت الله خان شیبانی از پیشگامان هنر نمایش در ایران به شمار می رود.
فعالیت هنری را از سال ١٣١٧ با پیش پرده خوانی در تئاتر نصر آغاز کرد. در سال ١٣١٩ همزمان با افتتاح رادیو به همکاری با آن پرداخت و با اجرای ترانهی "بی تو" عملاً موسیقی پاپ را در ایران بنیان نهاد. این اقدام او در ابتدا با مخالفت تعدادی از بزرگان موسیقی ایران، از جمله بنان مواجه شد ولی در نهایت جای خود را به طور کامل در موسیقی ایران باز کرد.
با تمام کوششی که به عمل آمده بود تا صفحات ساخت آمریکا زودتر وارد بازار شود، این کار به خاطر مسائل مادی و معنوی به عهده تاخیر افتاد و در نتیجه استوار و مین باشیان، صفحات ساخت هندوستان را در دسترس علاقمندان قرار دادند. بی مورد نیست بنویسم که من و جمشید از دوران مدرسه ابتدایی آشنا بودیم. خانه ما در لاله زار بود و خانه آنها در میدان بهارستان، کوچه نظامیه. گاه و بی گاه من و مجید محسنی، جمشید و احمد فرنیا همراه با چند تن دیگر در خانه دوستان و آشنایان تئاتر میدادیم، تئاتری که بیشتر به سبک روحوضی بود و داستان مشخصی نداشت و بر طبق معمول یک ارباب و یک کاکاسیاه در آن وجود داشت و یا نوکری که در مقابل آقای خانه فضولی میکرد. عصرها که مدرسه تعطیل میشد پاتوق ما سرکوچه نظامیه جلوی بستنی فروشی مشهدی مهدی بود که در مقابل پنج شاهی یک بستنی به وزن تقریبا یک چهارم پوند، توی ظرف و بالای نان می گذاشت و به دستمان می داد. وقتی هنرستان هنرپیشگی تاسیس شد و پدر جمشید، عنایت الله خان شیبانی به نظامت هنرستان انتخاب شد، جمشید و مجید محسنی به عنوان شاگردان دوره اول رسما اسم نویسی کردند و یک سال بعد هر دو به خاطر استعداد فراوان موفق شدند نقش های نسبتا مهمی را روی صحنه تماشاخانه تهران بازی کنند. به هر حال انتظار من و فکور برای دریافت صفحاتی که جمشید در آمریکا ضبط کرده بود مدتی مدید به طول انجامید تا بالاخره عنایت الله خان شیبانی پیغام فرستاد که صفحات رسیده است. برای دریافت صفحات که قرار بود از هر لحاظ بهتر و برتر از صفحات مشابه باشد یک روز عصر به خانه جمشید رفتم. من بارها به خانه او رفته بودم، حتی اگر به خاطر خود او هم نبود من به خاطر انس و الفتی که با پدرش داشتم غالبا از فرصت استفاده میکردم و پای سخن و ساز مردی مینشستم که به خاندان هنر علاقه داشت و از گذشته های دور و نزدیک حرفهای جالبی میزد، از عارف و قزوینی و علی اکبر شیدا میگفت و با نوای تارش بعضی از آثار این بزرگان موسیقی سنتی ایران را می نواخت و به راستی مرا به عالم دیگری میبرد. وقتی وارد خانه شدم، جز عنایت الله خان کسی نبود. مثل همیشه با همان سادگی و محبت و گرمی برایم چایی آورد و چون میدانست که برای دیدن صفحات عجله دارم، جعبه چهارگوشی را که از پست خانه دریافت کرده بود آورد و روی میز گذاشت، بعد با لحنی جدی گفت: «من این صفحات را یکبار گوش داده ام، نمیدانم چه بگویم؟ امروزه جوانها چیزهایی را میپسندند که هیچ شکل و شباهتی به موسیقی خودمان ندارد»
عنایت الله خان خودش در دوران جوانی چند صفحه ۷۸ دور پر کرده ولی روی صفحه فقط به ذکر حروف ع – ش اکتفا کرده بود. من یکی از صفحات آواز او را سالها پیش در خانه دوستی شنیدم و مجید محسنی هر وقت به جمشید شیبانی میرسید به طعنه و کنایه میگفت: «آقای عین-شین چطورند؟»
در خانه شیبانی بحث من و پدر جمشید بر سر این موضوع که آیا موسیقی مدرن هم در جامعه ایرانی باید راهی داشته باشد یا نه به درازا کشید، عنایت الله خان میگفت این راهی که شماها باز کرده اید موسیقی اصیل ایرانی را به خطر می اندازد ولی من معتقد بودم که جامعه حکم یک مغازه را دارد که باید در آن انواع و اقسام اجناس وجود داشته باشد تا هر کسی هر جنسی را دوست دارد بخرد.»
جمشید شیبانی در طول سال های پس از انقلاب در لس آنجلس زندگی می کرد ودر این شهر ضمن دایر کردن یک استودیوی صدابرداری انجمن موسیقی ایران را پایه گذاری کرد و برای خوانندگان معروفی چون ویگن ترانه ساخت. معروف ترین ترانه های این دوران از زندگی هنری جمشید شیبانی، « اصفهان» با صدای معین است.
آهنگها :
1- سیمین بری که در سال 41 یا 42 ساخته شده که آهنگی در بیات اصفهان است و استاد ابراهیم صفا (متولد 1291 همدان) شعری روی آن سرودند و با ارکستر آقای زرآبادی اجرا شد .
سیمین بری :
سیمین برای گل پیکری آری از ماه و گل زیباتری آری همچون پری افسون گری آری
دیوانه رویت منم چه خواهی دگر از من سرگشته کوین متن نذداری خبر از من
هر شب که مه در آسمان گردد عیان دامن کشان گویم به او راز نهان
که با من چه ها کردی به جانم جفا کردی
هم جان و هم جانانه ای اما در دلبری افسانه ای اما اما ز من بیگانه ای اما
آزرده ام خواهی چرا تو ای نوگل زیبا ؟ افسرده ام خواهی چرا تو ای آفت دلها ؟
عاشق کشی شوخی فسونکاری شیرین لبی اما دلآزاری با ما سر جور و جفا داری
می سوزم از هجران تو نترسی ز آه من در خرمن و دامان تو چه باشد گناه من
دارم ز تو نامهربان شوقی به دل ، شوری به جان می سوزم از سوز نهان
ز جانم چه می خواهی نگاهی به من گاهی
یارب برس امشب به فریادم بستان از آن نامهربان دادم بیداد او برکنده بنیادم
گو ماه من از آسمان دمی چهره بنماید تا شاهد امید من ز رخ پرده بگشاید
منبع مطالب ذکر شده: http://nig.blogfa.com/page/sheibani.aspx
------------------------------------------------------------------------------------
برای دانلود مستقیم این تصنیف با صدای مهدی و اجرای جدید روی آیکن زیر کلیک کنید
-----------------------------------------------------------------------------------
برای شنیدن و نهایتاً در صورت تمایل دانلود کردن این تصنیف با اجرای جدید وصدای مهدی روی آیکن زیر کلیک نمایید
-----------------------------------------------------------------------------------------
تصنیف خزان عشق(شدخزان) با اجرای جدید
بنام خدا
تصنیف خزان عشق با اجرای جدید
سید جواد بدیع زاده از هنرمندان بزرگ عرصه موسیقی ایران در سال 1۲۸۱ شمسی در تهران به دنیا آمد. پدرش «آقا سید رضا بدیع کاشانی» ملقب به «بدیع المتکلمین» روحانی مشروطهخواه روشناندیشی بود كه به سيد اناری شهرت داشت. وی فرزندش را نيز غالباً به مجالس وعظ و روضهخوانی خود می برد تا با شيوه آوازخوانی مذهبی آشنا شود. بديع المتكلمين با تسلط کافی بر ردیف موسیقی ایرانی، پسر خود را نیز به فن آواز موذنی و روضه خوانی و تعزیه آشنا ساخت و او از تجربیات پدر استفاده کرد و به فراگیری گوشهها و ردیفهای موسیقی دستگاهی ایران پرداخت. جواد، موسيقی رديف سنتی و گوشههای بیشمار آن را از پدر و نيز از دایی خود «میرزا یحیی سعید واعظین» كه او نيز از واعظان خوش صدای زمان خود بود فرا گرفت.
او تحصیلات ابتدایی را در مدرسه تدین و دوره متوسطه را در مدرسه آلیانس فرانسویها و سپس دارالفنون به پایان رساند و از سال ۱۳۰۴ تا ۱۳۳۱ در مجلس شورای ملی استخدام شد و به عنوان نماینده خدمت کرد.
استاد بدیع زاده علاوه بر خوانندگی در امر آهنگسازی نیز از بزرگان موسیقی ما به شمار میآید. در سال ۱۳۰۴ كه كمپانی انگلیسی صفحه پركنی «هيز مسترزويس» به قصد تهیه و ضبط صفحه از نواختهها و خواندههای هنرمندان ایرانی نماینده خود را به ایران اعزام کرد و شعبهٔ خود را در تهران گشود، بدیع زاده به عنوان نخستين خواننده مرد، با معرفی و توصیه عبدالحسین خان شهنازی، انتخاب شد و اولین صفحه او با عنوان «جلوه گل» روانه بازار شد که شامل دو قطعه آواز و سه تصنیف از ساختههای خودش بود. از آن پس تا سال ۱۳۱۴ بديع زاده ۲۴ تصنیف ساخت كه همه روی صفحه ضبط شده است. او در سالهای بعد در سفرهایی به حلب و بیروت و برلین و شبه قاره هند ، بر شمار ضبط آهنگهای خود افزوده است.
از ميان آفريدههای معروف او میتوان از سرود «ايران، كشور داريوش» و ترانه های جلوه گل، داد دل، دل افسرده، هديهٔ خاك، گل پرپر و «خزان عشق» ياد كرد. «خزان عشق» كه تا زمان ما جاذبهٔ خود را حفظ كرده در سال ۱۳۱۳ در پيوند با متنی عاشقانه از «رهی معیری» ساخته شده است.
استاد بدیع زاده با افتتاح رادیو به جمع هیات ارکستر آن زمان رادیو پیوست و در کنار استادانی چون «حسین تهرانی»، «مرتضی نی داوود»، «حبیب سماعی» و «استاد ابوالحسن صبا» آثار با ارزشی را در حوزهٔ موسیقی ایرانی پدید آورد. استاد بدیع زاده سالها عضو شعر و موسیقی رادیو تهران بود.
جواد بديع زاده، سرانجام در دی ماه سال ۱۳۵۸ در سن هفتاد و هشت سالگی، بر اثر دومين سكته مغزی، در تهران چشم از جهان فرو بست. از او صفحات و نوارهای بسیاری بر جای مانده است که همهٔ از درخشانترین آثار موسیقایی است.
روحش شاد و يادش گرامي باد
منبع: http://www.arefevaght.blogfa.com
------------------------------------------------------------------------------------------------------------
متن ترانه خزان عشق
شد خزان گلشن آشنايي
باز هم آتش به جان زد جدايي
عمر من اي گل. طي شد بهر تو
وز تو نديدم جز بد عهدي و بي وفايي
با تو وفا كردم تا به تنم جان بود
عشق و وفاداري با تو چه دارد سود
آفت خرمن مهر ووفايي
نوگل گلشن جورو جفايي
از دل سنگت...آه
دلم از غم خونين است
روش بختم اين است
از جام غم مستم
دشمن مي پرستم
تا هستم
تو و مست ازمي به چمن
چون گل خندان از مستي بر گريه من
با دگران در گلشن نوشي مي
من ز فراقت ناله كنم تا كي؟
تو و اين چون ناله كشيدن ها
من و گل چون جامه دريدنها
ز رقيبان خواري ديدنها
دلم از غم خون كردي
جه بگويم چون كردي
دردم افزون كردي
برو اي از مهر و وفا عاري
برو اي عاري ز وفاداري
كه شكستي چون زلفت عهد مرا
دريغ و درد از عمرم
كه در وفايت شد طي
ستم به ياران تا چند
جفا به عاشق تا كي؟
نمي كني اي گل يكدم يادم
كه همچو اشك از چشمت افتادم
گرچه ز محنت خوارم كردي
با غم و حسرت يارم كردي
مهر تو دارم باز
بكن اي گل با من
هرچه تواني ناز
كز عشقت ميسوزم باز
---------------------------------------------------------------------------------------------------------
برای دانلو مستقیم تصنیف شد خزان با اجرای جدید و صدای مهدی روی آیکن زیر دانلود کنید
(ورژن تک صدایی)
----------------------------------------------------------------------------------------------------------
برای شنیدن و دانلود روی آیکن زیر کلیک کنید
------------------------------------------------------------------------------------------------------------
تصنیف زندگی با اجرای جدید
او کار هنری را در سال 1322 در گروهی که عنوان "هنردوستان" را داشت آغاز کرد و مدت سه سال تابلو موزیکال (مولانا، دید موسی یک شبانی را براه) و (گل و بلبل از اشعار حافظ) را اجرا و به روی پرده آورد و در کلاس جامعه باربد که زیر نظر استاد اسماعیل مهرتاش اداره می شد به فرا گرفتن سنتور و عود و آموختن آواز اشتغال داشت و در حال حاضر ساز تخصصی او عود(بربط) است. عبدالوهاب شهیدی در سال 1339 در رادیو با برنامه "گلها" فعالیت و همکاری خود را شروع کرد و تا سال 1357 در بسیاری از این برنامه ها شرکت جسته و در طول این مدت آثار بزرگی از خود بر جای گذاشت و شهیدی تاکنون هفت صفحه 33 دور از ساز سلوی خود پر کرده و برای شناساندن و آشنایی موسیقی اصیل و سنتی ایران سفرهایی به فرانسه، انگلستان، آمریکا، آلمان، افغانستان کرده و برنامه ای نیز در بزرگداشت مولانا جلال الدین در ترکیه بر مزار وی اجرا کرده بود که با شور و حالی خاص همراه بوده است.
عبدالوهاب شهیدی، احترام فوق العاده ای برای استاد آواز و ساز خود، اسماعیل مهرتاش قائل است و پس از آن به اساتیدی چون: مرتضی محجوبی، مهدی خالدی، حبیب الله بدیعی، علی تجویدی، پرویز یاحقی، حسین تهرانی، رضا ورزنده، فرامرز پایور،اصغربهاری، حسن کسایی، حسن ناهید و جلیل شهناز عشق می ورزد. از میان آهنگ هایی که تاکنون خوانده، بیشتر از همه به ترانه محلی "آن نگاه گرم تو" که تنظیم آن از استاد فرامرز پایور و شعر آن از هما میرافشار است علاقه دارد.
استاد شهیدی از جمله هنرمندانی است که در عرصه خوانندگی و نوازندگی فعالیت داشته است. علاوه بر آواز دلنشین و جذاب ایشان، نوای عود ایشان که در اغلب آوازهای او همراه است بسیار جالب و دلنشین است. این هنرمند ارجمند و استاد فرزانه امروز در آمریکا زندگی می کند. از خداوند منان برای ایشان طول عمر با عزت و همراه با سلامت خواهانیم. منبع مطالب : ایران الد
متن ترانه زندگی
آن نگاه گرم تو آن نگاه گرم تو جام شرابه جام شرابه
زندگی بی چشم تو رنج و عزابه رنج و عزابه
آه من ترسم شبی آه من ترسم شبی دامنت بگيره دامنت بگيره
با دلم بازی مکن عاشق و اسيره ترسم بميره
زندگی به چشم تو رنج و عزابه رنج و عزابه
یک شب از روی صفا،یک شب از روی صفا
بادلم وفا،وفا کن،بادلم وفا
زندگی بی چشم تو رنج و عزابه رنج و عزابه
یا وفا کن با دلم یا مرا رها کن یا مرا رها کن
ميشکنی شيشه دلم ميشکنی شيشه دلم قدرشو ندونی قدرشو ندونی
مهربونی با همه با من و دل من نامهربونی
زندگی بی چشم تو رنج و عزابه رنج و عزابه
-----------------------------------------------------------------------
برای دانلود مستقیم ترانه زندگی با اجرای جدید روی آیکن زیر کلیک کنید
----------------------------------------------------------------------------------------------------------
برای شنیدن و دانلود روی آیکن زیر کلیک کنید
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------